تلنگر

ساخت وبلاگ
امروز هم مثل همه روزهای دیگه من و تنها گذاشت و رفت بغض گلوم را گرفته صبح ساعت ۸و نیم از خانه رفت بیرون من بودم گوشی بازی که پاک شده بود کنترل را برداشتم تلویزیون را روشن کردمفیلم های تکراری صدای بارون تلنگر...
ما را در سایت تلنگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abdoa بازدید : 95 تاريخ : سه شنبه 2 ارديبهشت 1399 ساعت: 1:34

از بس بهم بی توجهی کرده 

افسرده شده 

حرف گوشم نمیکنه 

اصلا فکر اینکه خونه نداریم را نمیکنه 

نمی دونم هدفش چیه 

تنهاتر شدم 

فکر می،کردم ازدواج کنم از تنهایی در میام 

ی همدم پیدا میکنم 

اما تنهاتر شدم 

تلنگر...
ما را در سایت تلنگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abdoa بازدید : 109 تاريخ : سه شنبه 2 ارديبهشت 1399 ساعت: 1:34

اومدنش آب روی آتش است سلامی سر سری کردم نگاهم را ازش دزدیدم اما دلم برایش تنگ شده بود رژه ای طولانی را در پیش گرفته بودم آشی که از ظهر  مانده بود مجبور بود بخوره بلند شددلم آغوش می خواست رفته بود داخل تلنگر...
ما را در سایت تلنگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abdoa بازدید : 111 تاريخ : سه شنبه 2 ارديبهشت 1399 ساعت: 1:34

صدای هووی باد 

بوی حنا 

یاد حنابندان 

لبه تخت 

غش کرده بودم از خواب 

صدای زنگ گوشی 

تنم می لرزید 

دوباره خزیدم داخل جنگل خودم 

چشام گرم میشد اما نقشه های در سرم 

خواب را امان نمی داد 

فکر خرید توستر را مرور کردم 

بلند شدم 

اینبار 

هم منفی 

نیشم بسته شد

همش توهم بود 

صدای شرشر آب 

لباس هام را پوشیدم 

پیش به سوی هدف 

رسیدیم 

فقط لاسنیک 

کرونای لعنتی 

 

 

تلنگر...
ما را در سایت تلنگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abdoa بازدید : 97 تاريخ : سه شنبه 2 ارديبهشت 1399 ساعت: 1:34

با صدای بلند داد زد خروباید تنبیه می شددندون فایده نداشت باید دلم خنک می شد دستانش را بالای سرش نگه داشت تنش عریان لبش گریان اشکش سرازیر اما دلم رحم نداشت جیغش بلند بود اما من نمی توانستم بگذرم ضرباتم تلنگر...
ما را در سایت تلنگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abdoa بازدید : 102 تاريخ : سه شنبه 2 ارديبهشت 1399 ساعت: 1:34